جدول جو
جدول جو

معنی علی سیازی - جستجوی لغت در جدول جو

علی سیازی
(عَ یِ)
ابن حسن سیازی. محدثی بود از مردم ’سیازۀ’ بخارا. (منتهی الارب). در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ شی)
ابن احمد بن محمد شیرازی مکی. ملقب به علاءالدین. فقیه و اصولی و نحوی و منطقی و صوفی و مفسر بود. بسال 788 ه. ق. در بغداد متولد شد و در 861 هجری قمری در مکه درگذشت. او راست: 1- تفسیرالقرآن. 2- شرح بر الحاوی. (ازمعجم المؤلفین از الضوء اللامع سخاوی ج 5 ص 189)
ابن قاسم بن نعمه الله ظهیرالدین شیرازی. وی در مکه متولد شد و در سال 1051 هجری قمری در هند درگذشت. او را اشعاری است که صاحب سلافهالعصر آن را نقل کرده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 760 از سلافهالعصر ص 172 و 182)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن موسی بن علی بن موسی بن محمد بن خلف انصاری سالمی اندلسی جیانی، مشهور به ابن ارفع رأس و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی انصاری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَیْ یا)
ابن عبدالصادق بن احمد بن عبدالصادق بن محمد بن عبدالله عیادی مالکی. مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و متکلم و صوفی قرن دوازدهم هجری قمری بود. و در ربیع الاول سال 1138 هجری قمری در طرابلس غرب درگذشت. او راست: 1- تحفهالاخوان فی الرد علی فقراءالزمان. 2- شرح الصغری، متعلق به محمد سنوسی. 3- شرح منظومۀ عبدالواحد ابن عاش، در فقه. 4- منظومه ای در بارۀ عیوب نفس، و شرح آن. 5- هدایهالعبید الی الطریق المبتغی المجید فی نظم اصول الطریق الزروقیه، و شرح آن. (از معجم المؤلفین از تاریخ طرابلس غرب از ابن غلیون ص 187 و اعلام من طرابلس علی مصراتی ص 145)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ؟)
ابن محمد مغازی زواوی. صوفی و از اهل طریقت بود. او راست: الفیوضات الاحسانیه و التدرجات الانسانیه فی نشر الطریقه الخلوتیه، که در سال 1301 هجری قمری به چاپ رسید. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سُفْ)
ابن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویه بن أبی سفیان اموی سفیانی. مکنی به ابوالحسن. وی از اصحاب علم و روایت و از بقایای بنی امیه در شام بود. در سال 105 هجری قمری متولد شد و هنگام مفاخرت میگفت ’أنا ابن شیخی صفین’ زیرا مادرش نوادۀ علی بن ابی طالب (ع) و پدرش نوادۀ معاویه بود. او در دمشق اقامت داشت و از اختلاف بین امین و مأمون عباسی استفاده کرد و خود مدعی خلافت شد و در سال 195 هجری قمری دمشق را تحت سلطۀ خویش درآورد و حاکم أمین را از آنجا براند و دامنۀ قدرت او تا ’صیدا’ گسترش یافت. و در اوایل سال 198 هجری قمری بر اثر حملۀ ابن بهیس محمد بن صالح، رهبر قیسیه، وی و مسلمه بن یعقوب با لباس زنانه فرار اختیار کردند و پس از چندی علی سفیانی درگذشت. (از الاعلام زرکلی از خطط الشام ج 1 ص 183 و الکامل ابن اثیر ج 6 ص 82 و شذرات الذهب ج 1 ص 342 و النجوم الزاهره ج 2 ص 147 و البدایه و النهایه ج 10 ص 227)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
سید علی ساری، وی حاکم ساری بود و وقتی سیدعلی آملی بجنگ او آمد از وی شکست خورد و به استرآباد رفت و برادر دیگر خود سیدنصیرالدین را که پدرش مؤلف تاریخ طبرستان است نزد شاهرخ میرزا پسر امیرتیمور فرستادو از او طلب کمک برای دفع مخالفان خویش کرد. شاهرخ میرزا نیز موافقت کرد و فرمان داد جمعی از سپاهیان خراسان بکمک او بشتابند. اما پیش از رسیدن سپاهیان خراسان خود سیدعلی ساری بکمک عده ای از اطرافیان خود توانست ساری را دوباره تسخیر کند. و در سال 814 هجری قمریدر رودبار بار دیگر با سیدعلی آملی جنگید و بر او پیروز شد. و در سال 820 هجری قمری سیدعلی ساری بمرض نقرس دچار شد و پس از تعیین پسر خود سیدمرتضی به جانشینی درگذشت. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 346- 349)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ابن عبدالجلیل بیاضی. متکلم و مناظر قرن ششم هجری. وی در دارالنقابۀ ری سکنی داشت. او راست: 1- الاحوال. 2- الاعتصام فی علم الکلام. 3- الحدود. 4- مسائل المعدوم. (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 303. تذکرهالمتبحرین ص 488). و رجوع به الذریعه ج 2 ص 224 و ج 6 ص 299 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زَ)
ابن یحیی زیادی مصری شافعی. ملقب به نورالدین. فقیه بود و در پنجم ربیع الاول سال 1024 هجری قمری درگذشت. او راست:1- حاشیه بر شرح المنهج زکریای انصاری، در فروع فقه شافعی. 2- شرح المحرر رافعی، در فروع فقه شافعی. (از معجم المؤلفین از فهرس المؤلفین بالظاهریه، خلاصهالاثر محیی ج 1 ص 754، کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1613 و 1876، فهرست الخدیویه ج 3 ص 220، الکشاف طلس ص 86، ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 443، فهرس الازهریه ج 2 ص 502)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَ)
ابن محمد سخاوی. مکنی به ابوالحسن. وی منسوب به ’سخا’ است و آن قریه ای است در مصر. اوابتدا بر مذهب مالکی بود سپس به مذهب شافعی گروید ودر مسجدی در ’قرافه’ ساکن شد. و هنگامی که ابوالقاسم شاطبی به آن دیار آمد وی نزد او قرائت قرآن را با روایات مختلف خواند. سپس به دمشق رفت و حلقۀ درسی در جامع دمشق تشکیل داد. یاقوت حموی گوید که این شرح حال را در سال 619 هجری قمری نوشتم در حالیکه این علی بن محمد در دمشق است و سنین کهولت را میگذراند. او راست: 1- شرح المفصل. 2- کتابی در تفسیر قرآن. 3- الوحید فی شرح القصید، که منظور قصیدۀ شاطبی است. (از معجم الادباء چ قاهره ج 15 ص 65 و چ مارگلیوث ج 5 ص 414)
ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جبارۀ کندی محلی سخاوی مالکی. ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جباره. رجوع به علی (ابن جباره...) شود
ابن محمد بن عبدالصمد بن عبدالاحد بن عبدالغالب همدانی مصری. ملقب به علم الدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علم الدین سخاوی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حِ)
ابن حسن بن عجلان بن رمیثۀ حسنی حجازی، مکنّی به ابوالقاسم. وی از اشراف حجاز بود و در سال 807 هجری قمری متولد شد و در سال 845 هجری قمری از طرف برادر خود برکات به امارت مکه رسید، ولی بر اثر فتنه ای که بین آن دو برپا شد، در سال 846 هجری قمری ترکان او را خلع کردند و به قاهره فرستادند و در آنجا زندانی گردید سپس او را به اسکندریه و از آنجا به دمیاطبردند و در سال 853 هجری قمری در زندان آنجا درگذشت. وی شخصی کریم و خوش بیان بود و برخی گفته اند که او ازبهترین افراد بنی حسن به شمار می رفت. (از الاعلام زرکلی بنقل از التبرالمسبوک ص 14 حوادث الدهور ج 1 ص 42. الضوءاللامع ج 5 ص 211). و نیز رجوع به ’شرفاء مکه’ شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَیْ یا)
ابن حسین بیاعی خوارزمی، ملقّب به مجدالدین. محدث بود و در سال 202هجری قمری ’شرح السنه’ را از ابوالمعالی محمد زاهدی به سماع از لفظ محیی السنۀبغوی حدیث کرده است. (از تاج العروس) (منتهی الارب). در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَبْ با)
ابن محمد نیشابوری، مشهور به خبازی و مکنّی به ابوالحسین. قاری بود و در سال 398 هجری قمری درگذشت. او را تصانیفی است. (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 195)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
تأميمٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
Nationalization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
nationalisation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
国有化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
utaifa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
การเป็นชาติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
国有化
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
הלאמת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
millileştirme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
قومیت سازی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
국유화
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
nazionalizzazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
nasionalisasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
জাতীয়করণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
राष्ट्रीयकरण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
nacionalización
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
Nationalisierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
націоналізація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
национализация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
nacjonalizacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
nacionalização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ملی سازی
تصویر ملی سازی
nationalisatie
دیکشنری فارسی به هلندی